معنی فارسی demyelination

B1

دمیلینه شدن فرآیندی است که در آن پوشش میالین عصب‌ها آسیب می‌بیند و می‌تواند به اختلالات عصبی منجر شود.

The process wherein the myelin sheath of nerves is damaged, potentially leading to various neurological disorders.

example
معنی(example):

دمیلینه شدن بر سیستم عصبی تأثیر می‌گذارد و می‌تواند باعث اختلالات مختلفی شود.

مثال:

Demyelination affects the nervous system and can cause various disorders.

معنی(example):

تحقیقات همچنان ادامه دارد تا تأثیرات دمیلینه شدن بر سلامت را درک کنند.

مثال:

Research is ongoing to understand the effects of demyelination on health.

معنی فارسی کلمه demyelination

: معنی demyelination به فارسی

دمیلینه شدن فرآیندی است که در آن پوشش میالین عصب‌ها آسیب می‌بیند و می‌تواند به اختلالات عصبی منجر شود.