معنی فارسی denasalizing
B2دینازالیزه کردن، فرآیند حذف کیفیت بینی از گفتار یا صدا.
The process of removing nasal sounds from speech.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در کارگاه تمرین دینازالیزه کردن گفتار خود را کردند.
مثال:
They practiced denasalizing their speech in the workshop.
معنی(example):
تکنیکهای دینازالیزه کردن میتوانند به افرادی که مشکلات گفتاری دارند، کمک کنند.
مثال:
Denasalizing techniques can help those with speech difficulties.
معنی فارسی کلمه denasalizing
:
دینازالیزه کردن، فرآیند حذف کیفیت بینی از گفتار یا صدا.