معنی فارسی deniability

B2

عدم پذیرش به حالت یا شرایطی اشاره دارد که در آن یک شخص می‌تواند انکار کند که واقعاً در چیزی دخالت دارد.

The capacity to deny involvement in something, especially in a situation where one could claim innocence.

example
معنی(example):

سیاستمدار انکار پذیرفتنی را حفظ کرد.

مثال:

The politician maintained plausible deniability.

معنی(example):

عدم پذیرش در زمینه‌های قانونی می‌تواند مهم باشد.

مثال:

Deniability can be important in legal contexts.

معنی فارسی کلمه deniability

: معنی deniability به فارسی

عدم پذیرش به حالت یا شرایطی اشاره دارد که در آن یک شخص می‌تواند انکار کند که واقعاً در چیزی دخالت دارد.