معنی فارسی denominational

B2

مربوط به دسته‌بندی‌های مذهبی یا اعتقادات خاص یک گروه دینی.

Relating to a religious denomination or its specific beliefs.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to a denomination.

example
معنی(example):

تفاوت‌های مذهبی می‌توانند بر رویدادهای اجتماعی تاثیر بگذارند.

مثال:

The denominational differences can affect community events.

معنی(example):

او به یک کلیسای مذهبی تعلق دارد که بر خدمات اجتماعی تاکید دارد.

مثال:

He belongs to a denominational church that emphasizes community service.

معنی فارسی کلمه denominational

: معنی denominational به فارسی

مربوط به دسته‌بندی‌های مذهبی یا اعتقادات خاص یک گروه دینی.