معنی فارسی denominatively
B1به صورت مذهبمند، به طریقی که بر اساس فرقههای مذهبی صحبت شود.
In a manner that is related to or characterized by distinct denominations.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها موضوع را به صورت مذهبمندی بحث میکنند تا دیدگاههای مختلف را درک کنند.
مثال:
They discuss the topic denominatively to understand different views.
معنی(example):
گوینده ایدهها را به صورت مذهبمندی ارائه داد.
مثال:
The speaker presented the ideas denominatively.
معنی فارسی کلمه denominatively
:
به صورت مذهبمند، به طریقی که بر اساس فرقههای مذهبی صحبت شود.