معنی فارسی densus

B1

به مفهومی از چگالی و متراکم بودن اشاره دارد.

Referring to something that is dense or closely packed.

example
معنی(example):

در گیاه‌شناسی، یک گیاه دنسس گیاهی است که برگ‌های متراکمی دارد.

مثال:

In botany, a densus plant is one that has dense foliage.

معنی(example):

طبیعت دنسس جنگل پناهگاه تنوعی از حیات وحش را فراهم می‌کند.

مثال:

The densus nature of the forest provides shelter for a variety of wildlife.

معنی فارسی کلمه densus

: معنی densus به فارسی

به مفهومی از چگالی و متراکم بودن اشاره دارد.