معنی فارسی dentalgia
B1دردی که ناشی از مشکلات دندان و لثه است و معمولاً به دلیل پوسیدگی یا التهاب ایجاد میشود.
Pain in or around a tooth.
- NOUN
example
معنی(example):
من دنداندرد دارم که باعث میشود خوردن برایم سخت باشد.
مثال:
I have dentalgia, which makes it hard to eat.
معنی(example):
دندانپزشک گفت دنداندرد من ناشی از یک حفره است.
مثال:
The dentist said my dentalgia is caused by a cavity.
معنی فارسی کلمه dentalgia
:
دردی که ناشی از مشکلات دندان و لثه است و معمولاً به دلیل پوسیدگی یا التهاب ایجاد میشود.