معنی فارسی dentalized
B1دندانی شده، به وضعیتی اطلاق میشود که درمان دندانی یا تکنیکها به کار رفته باشد.
Having undergone dental treatment or having been adapted for dental purposes.
- VERB
example
معنی(example):
این مطالعه روش برداشتن حفره دندانی را دندانی کرده است.
مثال:
The study dentalized the procedure for cavity removal.
معنی(example):
تحقیق او بر روی روش های دندانی در ارتودنسی متمرکز شده است.
مثال:
Her research focused on dentalized methods in orthodontics.
معنی فارسی کلمه dentalized
:
دندانی شده، به وضعیتی اطلاق میشود که درمان دندانی یا تکنیکها به کار رفته باشد.