معنی فارسی dentary

B2

دندری، استخوان فک پایین در موجودات زنده که دندان‌ها را در بر می‌گیرد.

The lower jawbone that houses the teeth in vertebrates, particularly in mammals.

noun
معنی(noun):

The dentary bone.

adjective
معنی(adjective):

Relating to, or bearing, teeth.

example
معنی(example):

دندری، استخوانی است که دندان‌های پایین را در خود جای داده است.

مثال:

The dentary is a bone that contains the lower teeth.

معنی(example):

در پستانداران، دندری معمولاً تنها استخوان فک پایین است.

مثال:

In mammals, the dentary is typically the only bone of the lower jaw.

معنی فارسی کلمه dentary

: معنی dentary به فارسی

دندری، استخوان فک پایین در موجودات زنده که دندان‌ها را در بر می‌گیرد.