معنی فارسی dented

A2

دچار فرو رفتگی، به حالتی اطلاق می‌شود که سطح یک شی آسیب دیده و در بخشی فرورفته است.

Having a dent or depression on the surface due to impact.

verb
معنی(verb):

To impact something, producing a dent.

معنی(verb):

To develop a dent or dents.

مثال:

Copper is soft and dents easily.

example
معنی(example):

دوچرخه بعد از افتادن دچار فرو رفتگی شد.

مثال:

The bicycle was dented after falling over.

معنی(example):

او ناراحت بود وقتی متوجه شد ماشینش دچار فرو رفتگی شده است.

مثال:

He was upset to find his car was dented.

معنی فارسی کلمه dented

: معنی dented به فارسی

دچار فرو رفتگی، به حالتی اطلاق می‌شود که سطح یک شی آسیب دیده و در بخشی فرورفته است.