معنی فارسی dentiled
B2دنتیل شده، به معنای طراحی یا تزئینی که شامل دنتیلها باشد.
Referring to an architectural element that has been adorned with dentiles.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سقف به زیبایی دنتیل شده بود و ظاهری کلاسیک به آن میداد.
مثال:
The ceiling was beautifully dentiled, giving it a classic look.
معنی(example):
آنها یک الگوی دنتیل برای کاشیهای کف انتخاب کردند.
مثال:
They chose a dentiled pattern for the tiles on the floor.
معنی فارسی کلمه dentiled
:
دنتیل شده، به معنای طراحی یا تزئینی که شامل دنتیلها باشد.