معنی فارسی dentistries

B1

نواحی یا عمل‌های مربوط به دندانپزشکی و درمان‌های مرتبط با آن.

Branches or practices related to dentistry and its treatments.

example
معنی(example):

در شهر دندانپزشکی‌های مختلفی وجود دارد.

مثال:

There are many different dentistries in the city.

معنی(example):

تحولات اخیر در دندانپزشکی‌ها، مراقبت از بیماران را بهبود بخشیده است.

مثال:

Recent advancements in dentistries have improved patient care.

معنی فارسی کلمه dentistries

: معنی dentistries به فارسی

نواحی یا عمل‌های مربوط به دندانپزشکی و درمان‌های مرتبط با آن.