معنی فارسی denumerably
C1بهطور شمارشی، ویژگی داشتن مجموعهای که میتوان آن را با یک دنباله شمارشی مرتبط کرد.
In a manner that allows for the counting of elements in an infinite set.
- ADVERB
example
معنی(example):
این مجموعه بهطور شمارشی بینهایت است.
مثال:
The set is denumerably infinite.
معنی(example):
مجموعههای بینهایت شمارشی میتوانند با اعداد طبیعی مطابقت داشته باشند.
مثال:
Denumerably infinite sets can be matched with natural numbers.
معنی فارسی کلمه denumerably
:
بهطور شمارشی، ویژگی داشتن مجموعهای که میتوان آن را با یک دنباله شمارشی مرتبط کرد.