معنی فارسی deodorising
B1پروسهای که در آن بوی نامطبوع را از بین میبرد یا خوشبو میکند.
The process of eliminating or masking unpleasant odors.
- verb
verb
معنی(verb):
To mask or eliminate the odor of, or an odor in, (something).
example
معنی(example):
او با یک اسپری تازه، اتاق را خوشبو میکند.
مثال:
She is deodorising the room with a fresh spray.
معنی(example):
خوشبو کردن لباسهای شما میتواند به حذف بوی بد کمک کند.
مثال:
Deodorising your clothes can help eliminate bad odors.
معنی فارسی کلمه deodorising
:
پروسهای که در آن بوی نامطبوع را از بین میبرد یا خوشبو میکند.