معنی فارسی deonerate
B1بیاعتبار کردن، نادرست یا نادرسته یک نظریه یا پیشفرض.
To declare something as false or invalid.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمند تلاش کرد تا یافتههای مطالعه را بیاعتبار کند.
مثال:
The scientist tried to deonerate the findings of the study.
معنی(example):
مهم است که اطلاعات نادرست را به سرعت بیاعتبار کنیم.
مثال:
It's important to deonerate misinformation quickly.
معنی فارسی کلمه deonerate
:
بیاعتبار کردن، نادرست یا نادرسته یک نظریه یا پیشفرض.