معنی فارسی deoppilate

B1

تمیز کردن یا رفع افت‌های موجود بر روی سطح.

To clean or remove adherences from a surface.

example
معنی(example):

تکنسین توانست ماشین‌ها را به طور مؤثر تمیز کند.

مثال:

The technician was able to deoppilate the machines efficiently.

معنی(example):

مهم است که ابزارهای خود را به طور منظم تمیز کنید.

مثال:

It's important to deoppilate your tools regularly.

معنی فارسی کلمه deoppilate

: معنی deoppilate به فارسی

تمیز کردن یا رفع افت‌های موجود بر روی سطح.