معنی فارسی deorganize
B1دیسازماندهی به معنای از بین بردن ساختار سازمان یافته یک مجموعه است.
To take apart the organization or order of something.
- VERB
example
معنی(example):
دیسازماندهی پروندهها به معنای پخش کردن آنها بهطور تصادفی است.
مثال:
To deorganize the files means to scatter them randomly.
معنی(example):
ما مجبور شدیم اتاق را دیسازماندهی کنیم تا فضایی برای مبلمان جدید ایجاد کنیم.
مثال:
We had to deorganize the room to make space for new furniture.
معنی فارسی کلمه deorganize
:
دیسازماندهی به معنای از بین بردن ساختار سازمان یافته یک مجموعه است.