معنی فارسی departer
B1جدا شدن یا ترک کردن یک گروه یا سازمان.
To leave or separate from a group or organization.
- VERB
example
معنی(example):
من قصد دارم در این زمستان از تیم جدا شوم.
مثال:
I plan to departer from the team this winter.
معنی(example):
او به دنبال راهی است تا به آرامی از شغل فعلی خود جدا شود.
مثال:
He is looking for a way to departer from his current job smoothly.
معنی فارسی کلمه departer
:
جدا شدن یا ترک کردن یک گروه یا سازمان.