معنی فارسی depass

B1

depass، عملی که به معنی عبور کردن از موانع یا چالش‌ها است.

To pass over or beyond something; to overcome obstacles.

example
معنی(example):

برای عبور از مانع، شما نیاز به تفکر استراتژیک دارید.

مثال:

To depass an obstacle, you need strategic thinking.

معنی(example):

آنها به ما آموختند که چگونه به طور مؤثر از چالش‌ها عبور کنیم.

مثال:

They taught us how to depass challenges effectively.

معنی فارسی کلمه depass

: معنی depass به فارسی

depass، عملی که به معنی عبور کردن از موانع یا چالش‌ها است.