معنی فارسی deperditely
B1بهطور گمشده، اشاره به توصیف یا گفتاری است که حس فقدان را منتقل میکند.
In a manner that conveys loss or something missing.
- ADVERB
example
معنی(example):
او از گذشته بهطور گمشده صحبت کرد، با احساسی از فقدان.
مثال:
He spoke of the past deperditely, with a sense of loss.
معنی(example):
داستان بهطور گمشده گفته شد و همه را در تفکر رها کرد.
مثال:
The story was told deperditely, leaving everyone in reflection.
معنی فارسی کلمه deperditely
:
بهطور گمشده، اشاره به توصیف یا گفتاری است که حس فقدان را منتقل میکند.