معنی فارسی depolymerising
B1پلیمرزدایی، فرآیندی که در آن پلیمرها به اجزای سادهتر خود تجزیه میشوند.
The process of breaking down a polymer into its monomers or simpler units.
- verb
verb
معنی(verb):
To decompose a polymer into smaller fragments.
example
معنی(example):
پلیمرزدایی از پلاستیکها میتواند به کاهش زباله کمک کند.
مثال:
Depolymerising plastics can help reduce waste.
معنی(example):
شیمیدان بر روی پلیمرزدایی از مواد پیچیده کار میکرد.
مثال:
The chemist worked on depolymerising complex materials.
معنی فارسی کلمه depolymerising
:
پلیمرزدایی، فرآیندی که در آن پلیمرها به اجزای سادهتر خود تجزیه میشوند.