معنی فارسی deputized
B1به معنای منصوب شدن به عنوان نماینده یا در مقام یک مقام رسمی.
Assigned to a specific role, often with official authority.
- verb
verb
معنی(verb):
To make (someone) a deputy; to officially empower.
معنی(verb):
To make or name as a substitute.
مثال:
I deputize you to act for me while I'm away.
معنی(verb):
To act as a deputy.
example
معنی(example):
افسر برای حفظ نظم و قانون در طول رویداد منصوب شد.
مثال:
The officer was deputized to maintain law and order during the event.
معنی(example):
او برای رهبری تحقیق منصوب شد.
مثال:
He was deputized to lead the investigation.
معنی فارسی کلمه deputized
:
به معنای منصوب شدن به عنوان نماینده یا در مقام یک مقام رسمی.
