معنی فارسی deratted
B1عملیاتی که در آن یک سیستم یا تجهیزاتی که آلوده به دراتها هستند، تمیز و اصلاح میشود.
The act of removing rodents from a system or equipment.
- VERB
example
معنی(example):
فنی تجهیزات را برای عملکرد بهتر دراتزدایی کرد.
مثال:
The technician deratted the equipment for better performance.
معنی(example):
پس از دراتزدایی، ماشینها دوباره به آرامی کار کردند.
مثال:
After being deratted, the machines operated smoothly again.
معنی فارسی کلمه deratted
:
عملیاتی که در آن یک سیستم یا تجهیزاتی که آلوده به دراتها هستند، تمیز و اصلاح میشود.