معنی فارسی deringer

B1

نوعی اسلحه کوچک و کم حجم که معمولاً از دو لوله برخوردار است.

A small pistol, typically a two-barreled gun.

example
معنی(example):

کارآگاه یک درینگر در محل جرم پیدا کرد.

مثال:

The detective found a deringer at the crime scene.

معنی(example):

او یک درینگر کوچک برای دفاع شخصی حمل می‌کرد.

مثال:

He carried a small deringer for self-defense.

معنی فارسی کلمه deringer

: معنی deringer به فارسی

نوعی اسلحه کوچک و کم حجم که معمولاً از دو لوله برخوردار است.