معنی فارسی derned

B1

در لهجه محلی به معنای بسیار است و معمولاً برای تاکید بر حالت یا ویژگی خاصی استفاده می‌شود.

An intensifier used mainly in dialects to express a high degree of something.

example
معنی(example):

او بعد از جلسه طولانی بسیار خسته شده بود.

مثال:

She felt derned tired after the long meeting.

معنی(example):

او به نتایج پروژه بسیار راضی بود.

مثال:

He was derned pleased with the results of the project.

معنی فارسی کلمه derned

: معنی derned به فارسی

در لهجه محلی به معنای بسیار است و معمولاً برای تاکید بر حالت یا ویژگی خاصی استفاده می‌شود.