معنی فارسی dervish

B2 /ˈdɜːvɪʃ/

درویش، فردی که معمولاً در یک فرقه صوفی زندگی می‌کند و معمولاً به انجام عبادات و مراسم مذهبی می‌پردازد.

A member of a Muslim religious order known for their ascetic practices and often characterized by a way of dancing.

noun

معنی(noun):

A member of the Dervish fraternity of Sufism, known for spinning.

معنی(noun):

A citizen or inhabitant of Darawiish (circa 1895–1920 C.E.), the Dhulbahante anti-colonial polity geographically corresponding with Khaatumo.

معنی(noun):

One of the fanatical followers of the Mahdi, in the Sudan, in the 1880s.

example

معنی(example):

یک درویش با ظرافت در وسط اتاق چرخید.

مثال:

A dervish twirled gracefully in the center of the room.

معنی(example):

درویش‌ها به خاطر تمرینات عرفانی خود شناخته می‌شوند.

مثال:

Dervishes are known for their mystical practices.

معنی فارسی کلمه dervish

درویش، فردی که معمولاً در یک فرقه صوفی زندگی می‌کند و معمولاً به انجام عبادات و مراسم مذهبی می‌پردازد.