معنی فارسی desalt

B1

کاهش نمک موجود در مواد غذایی از طریق روش‌های مختلف.

To remove salt from something, usually food.

verb
معنی(verb):

To remove salt from; to desalinate.

example
معنی(example):

قبل از پختن ماهی، ضروری است که آن را نمک‌زُدایی کنید.

مثال:

It is important to desalt fish before cooking it.

معنی(example):

می‌توانید با خیساندن گوشت در آب، نمک آن را کاهش دهید.

مثال:

You can desalt meat by soaking it in water.

معنی فارسی کلمه desalt

: معنی desalt به فارسی

کاهش نمک موجود در مواد غذایی از طریق روش‌های مختلف.