معنی فارسی descries
B2دیدن یا شناسایی چیزی که ممکن است در پشت صحنه پنهان باشد.
To catch sight of or discover something that is not immediately visible.
- verb
verb
معنی(verb):
To see.
معنی(verb):
To discover (a distant or obscure object) by the eye; to espy; to discern or detect.
معنی(verb):
To discover: to disclose; to reveal.
example
معنی(example):
او خطرات بالقوه در برنامه را میبیند.
مثال:
She descries the potential dangers in the plan.
معنی(example):
او حقیقت پشت شایعات را میبیند.
مثال:
He descries the truth behind the rumors.
معنی فارسی کلمه descries
:
دیدن یا شناسایی چیزی که ممکن است در پشت صحنه پنهان باشد.
