معنی فارسی desensitizes
B2بی‌احساس کردن، پروسه‌ای که در آن فرد یا سیستم به محرک‌های خاص حساسیت کمتری نشان می‌دهد.
To cause a person or system to become less sensitive or responsive to a stimulus.
- verb
verb
معنی(verb):
To cause to become less sensitive or insensitive.
مثال:
Working in an Operating Room desensitized me to the sight of blood.
example
معنی(example):
درمان مواجهه به تدریج بیماران را نسبت به ترس‌هایشان بی‌احساس می‌کند.
مثال:
Exposure therapy gradually desensitizes patients to their fears.
معنی(example):
واکسیناسیون سیستم ایمنی را نسبت به ویروس بی‌احساس می‌کند.
مثال:
The vaccine desensitizes the immune system to the virus.
معنی فارسی کلمه desensitizes
:
بی‌احساس کردن، پروسه‌ای که در آن فرد یا سیستم به محرک‌های خاص حساسیت کمتری نشان می‌دهد.
