معنی فارسی deservingly
B2به طور شایسته، به شکلی که بیچون و چرا نشان دهد فرد یا چیزی سزاوار دریافت یا تقدیر است.
In a way that shows someone or something is worthy of particular praise or reward.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به خاطر رهبریاش به حق جایزه گرفت.
مثال:
She was deservingly awarded for her leadership.
معنی(example):
او به حق احترام همسالانش را به دست آورد.
مثال:
He deservingly earned the respect of his peers.
معنی فارسی کلمه deservingly
:
به طور شایسته، به شکلی که بیچون و چرا نشان دهد فرد یا چیزی سزاوار دریافت یا تقدیر است.