معنی فارسی desk dictionary

B1

دیکشنری‌ای که معمولاً روی میز کار قرار دارد و به عنوان مرجع برای جستجوی واژه‌ها استفاده می‌شود.

A reference book containing an alphabetical list of words, with their meanings and pronunciations.

example
معنی(example):

او به سرعت به دیکشنری دیسکش برای تعریف کلمه مراجعه کرد.

مثال:

He quickly referred to his desk dictionary for the word's definition.

معنی(example):

من همیشه یک دیکشنری دیسکی نزدیک به خودم نگه می‌دارم وقتی می‌نویسم.

مثال:

I always keep a desk dictionary nearby when I write.

معنی فارسی کلمه desk dictionary

: معنی desk dictionary به فارسی

دیکشنری‌ای که معمولاً روی میز کار قرار دارد و به عنوان مرجع برای جستجوی واژه‌ها استفاده می‌شود.