معنی فارسی desmognathous

B2

دسموگناتوس، وصفی برای گونه‌هایی که ساختار فک خاصی دارند.

Referring to species with a unique jaw structure, particularly in certain amphibians.

example
معنی(example):

گونه‌های دسموگناتوس ساختارهای فکی منحصر به فردی دارند.

مثال:

The desmognathous species have unique jaw structures.

معنی(example):

پژوهشگران ویژگی‌های دسموگناتوس دوزیست جدید را مطالعه کردند.

مثال:

Researchers studied the desmognathous characteristics of the new amphibian.

معنی فارسی کلمه desmognathous

: معنی desmognathous به فارسی

دسموگناتوس، وصفی برای گونه‌هایی که ساختار فک خاصی دارند.