معنی فارسی desperacy
B1ناامیدی، به معنای احساس بیچارگی و عدم امید.
A state or condition of despair or hopelessness.
- NOUN
example
معنی(example):
در وضعیت ناامیدی، آنها تصمیمات شتابزدهای گرفتند.
مثال:
In a state of desperacy, they made rash decisions.
معنی(example):
ناامیدی او را به گرفتن ریسکهای غیرضروری واداشت.
مثال:
Desperacy led him to take unnecessary risks.
معنی فارسی کلمه desperacy
:
ناامیدی، به معنای احساس بیچارگی و عدم امید.