معنی فارسی despisal

B1

عمل یا فرآیند تحقیر یا تنفر نسبت به چیزی.

The act or process of despising; contempt or scorn.

example
معنی(example):

تحقیر او از مقامات باعث شد که برای او سخت باشد که شغف خود را حفظ کند.

مثال:

His despisal of authority made it hard for him to keep a job.

معنی(example):

تحقیر نشان داده شده نسبت به قوانین به هرج و مرج منجر شد.

مثال:

The despisal shown towards the rules led to chaos.

معنی فارسی کلمه despisal

: معنی despisal به فارسی

عمل یا فرآیند تحقیر یا تنفر نسبت به چیزی.