معنی فارسی despotical
B2دیکتاتوری، شیوهای از حکمرانی که در آن قدرت مطلقه در دست یک فرد یا گروه خاص قرار دارد و حقوق فردی نادیده گرفته میشود.
Of or relating to a despot; characterized by the exercise of absolute power, often in a cruel or oppressive way.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حاکم دیکتاتوری قوانین سختی بر شهروندان تحمیل کرد.
مثال:
The despotical ruler imposed harsh laws on the citizens.
معنی(example):
در یک رژیم دیکتاتوری، آزادیهای فردی اغلب سرکوب میشوند.
مثال:
In a despotical regime, individual freedoms are often suppressed.
معنی فارسی کلمه despotical
:
دیکتاتوری، شیوهای از حکمرانی که در آن قدرت مطلقه در دست یک فرد یا گروه خاص قرار دارد و حقوق فردی نادیده گرفته میشود.