معنی فارسی destabilises
B1به هم ریختن یا ناپایدار کردن؛ معمولاً در مورد شرایط یا اوضاع به کار می‌رود.
To disrupt the stability or order of something; often referring to situations.
- verb
verb
معنی(verb):
To make something unstable.
معنی(verb):
To undermine a government, especially by means of subversion or terrorism.
معنی(verb):
To become unstable.
example
معنی(example):
رهبری ضعیف معمولاً یک پروژه را بی‌ثبات می‌کند.
مثال:
Poor leadership often destabilises a project.
معنی(example):
سیاست جدید به دلیل عدم قطعیت، بازار را بی‌ثبات می‌کند.
مثال:
The new policy destabilises the market due to uncertainty.
معنی فارسی کلمه destabilises
:
به هم ریختن یا ناپایدار کردن؛ معمولاً در مورد شرایط یا اوضاع به کار می‌رود.
