معنی فارسی detenus
B1بازداشتشدگان به افرادی اشاره دارد که در طول یک پرونده قضایی بازداشت شدهاند.
Individuals who are detained, especially in relation to legal proceedings.
- NOUN
example
معنی(example):
بازداشتشدگان به مدت چند هفته بدون اتهام نگهداری شدند.
مثال:
The detenus were held without charges for several weeks.
معنی(example):
چند نفر از بازداشتشدگان پس از محاکمه آزاد شدند.
مثال:
Several detenus were released after their trial.
معنی فارسی کلمه detenus
:
بازداشتشدگان به افرادی اشاره دارد که در طول یک پرونده قضایی بازداشت شدهاند.