معنی فارسی determinator

B1

کلمه یا عبارتی که برای مشخص کردن یا تعیین یک اسم در جمله به کار می‌رود.

A word or expression that determines or specifies a noun in a sentence.

example
معنی(example):

معمولا از تعیین‌کننده‌ها برای مشخص کردن اشیای خاص استفاده می‌شود.

مثال:

A determinator is often used to specify particular objects.

معنی(example):

در دستور زبان، یک تعیین‌کننده به روشن شدن اسم‌ها کمک می‌کند.

مثال:

In grammar, a determinator helps clarify nouns.

معنی فارسی کلمه determinator

: معنی determinator به فارسی

کلمه یا عبارتی که برای مشخص کردن یا تعیین یک اسم در جمله به کار می‌رود.