معنی فارسی deticked

B1

به حالتی اشاره دارد که علامت تیک از یک فهرست یا لیست کار برداشته شده است.

Describes the state of having a checkmark removed from a list.

example
معنی(example):

من تمامی کارهای انجام شده در لیست خود را برداشته‌ام.

مثال:

I have deticked all the completed tasks on my list.

معنی(example):

کارها برداشته شدند تا نشان دهند که تمام شده‌اند.

مثال:

The tasks were deticked to show they were finished.

معنی فارسی کلمه deticked

: معنی deticked به فارسی

به حالتی اشاره دارد که علامت تیک از یک فهرست یا لیست کار برداشته شده است.