معنی فارسی detonative
B2انفجاری، به توصیف فرآیند یا مواد که میتوانند به طور ناگهانی منفجر شوند.
Having the quality of causing a detonation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک واکنش انفجاری زمانی رخ میدهد که ماده اشتعال یابد.
مثال:
A detonative reaction occurs when the material is ignited.
معنی(example):
دستگاههای انفجاری باید با احتیاط شدید مورد استفاده قرار گیرند.
مثال:
Detonative devices must be handled with extreme care.
معنی فارسی کلمه detonative
:
انفجاری، به توصیف فرآیند یا مواد که میتوانند به طور ناگهانی منفجر شوند.