معنی فارسی detournement
C1دورنگمانی، اصطلاحی ایجاد شده توسط هنرمندان و نظریهپردازان برای توصیف تغییر زمان و فضا در معنا و بافت یک اثر هنری.
A tactic of turning expressions of the capitalist system against itself.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند از دورنمان برای ایجاد یک معنی جدید در کارش استفاده کرد.
مثال:
The artist used detournement to create a new meaning in her work.
معنی(example):
دورنگمانی چالشهایی برای زمینه اصلی تصاویر آشنا ایجاد میکند.
مثال:
Detournement challenges the original context of familiar images.
معنی فارسی کلمه detournement
:
دورنگمانی، اصطلاحی ایجاد شده توسط هنرمندان و نظریهپردازان برای توصیف تغییر زمان و فضا در معنا و بافت یک اثر هنری.