معنی فارسی detractions
B2جمع افترا، انتقادات بیمورد بهطور عمومی که میتوانند به فرد یا ایده آسیب برسانند.
The instances of taking away worth or value from someone or something; negative remarks or criticisms.
- NOUN
example
معنی(example):
افتراهای واردشده به کار او باعث شد تا او مسیر شغلیاش را دوباره بررسی کند.
مثال:
Detractions from his work made him reconsider his career path.
معنی(example):
افتراهایی که او با آنها مواجه شد بیرحمانه و مؤلم بودند.
مثال:
The detractions she faced were relentless and hurtful.
معنی فارسی کلمه detractions
:
جمع افترا، انتقادات بیمورد بهطور عمومی که میتوانند به فرد یا ایده آسیب برسانند.