معنی فارسی detribalize
B1دست بردن از تعلقات قبیلهای و اجتماعی به منظور ایجاد وحدت و همکاری بیشتر.
To remove tribal or group affiliations in order to foster unity and collaboration.
- verb
verb
معنی(verb):
To cause (the members of a tribe) to lose their tribal culture.
example
معنی(example):
این سازمان هدف دارد تا جوامع را برای ادغام بهتر از قبیلهگرایی جدا کند.
مثال:
The organization aims to detribalize communities for better integration.
معنی(example):
او معتقد است که باید طرز فکر خود را از قبیلهگرایی جدا کنیم تا ایدههای مختلف را بپذیریم.
مثال:
She believes that we need to detribalize our thinking to accept different ideas.
معنی فارسی کلمه detribalize
:
دست بردن از تعلقات قبیلهای و اجتماعی به منظور ایجاد وحدت و همکاری بیشتر.