معنی فارسی devesting
B1تضعیفکننده، به معنی اثر منفی و آسیبزننده به یک وضعیت یا فرد.
Causing a significant reduction in strength or effectiveness.
- OTHER
example
معنی(example):
تأثیر تضعیفکننده خبر توسط همه حس شد.
مثال:
The devesting impact of the news was felt by everyone.
معنی(example):
او درباره تأثیرات تضعیفکننده تغییرات آب و هوایی صحبت کرد.
مثال:
She spoke about the devesting effects of climate change.
معنی فارسی کلمه devesting
:
تضعیفکننده، به معنی اثر منفی و آسیبزننده به یک وضعیت یا فرد.