معنی فارسی devi

B1

انحرافی، شخصی که از هنجارهای رایج جدا می‌شود و بینش‌های متنوعی دارد.

A person who stands out from societal norms, often leading to innovative ideas.

example
معنی(example):

او در زمینه تخصصی‌اش یک انحرافی است.

مثال:

She is a devi in her field of expertise.

معنی(example):

در هنر، بودن یک انحرافی معمولاً به دیدگاه‌های منحصر به فرد منجر می‌شود.

مثال:

In art, being a devi often leads to unique perspectives.

معنی فارسی کلمه devi

: معنی devi به فارسی

انحرافی، شخصی که از هنجارهای رایج جدا می‌شود و بینش‌های متنوعی دارد.