معنی فارسی devicefulness

B1

ویژگی یا کیفیت داشتن توانایی کافی در استفاده از وسایل.

The quality of being resourceful and skillful in using tools.

example
معنی(example):

ابزارمندی او در طول کارگاه مشهود بود.

مثال:

Her devicefulness was evident during the workshop.

معنی(example):

ابزارمندی تیم به راه‌حل‌های خلاقانه منجر شد.

مثال:

The team's devicefulness led to creative solutions.

معنی فارسی کلمه devicefulness

: معنی devicefulness به فارسی

ویژگی یا کیفیت داشتن توانایی کافی در استفاده از وسایل.