معنی فارسی devolutionary

B2

فرآیندی که در آن قدرت یا مسئولیت‌ها به سطوح پایین‌تر مدیریتی انتقال می‌یابد.

Pertaining to the transfer or delegation of authority or responsibilities.

example
معنی(example):

فرآیند واگذاری قدرت به حکمرانی محلی بیشتر منجر شد.

مثال:

The devolutionary process of power led to more local governance.

معنی(example):

بسیاری از کشورها اصلاحات واگذاری قدرت را برای بهبود مدیریت اتخاذ کرده‌اند.

مثال:

Many countries have adopted devolutionary reforms for better administration.

معنی فارسی کلمه devolutionary

: معنی devolutionary به فارسی

فرآیندی که در آن قدرت یا مسئولیت‌ها به سطوح پایین‌تر مدیریتی انتقال می‌یابد.