معنی فارسی devolvement

B1

فرآیند واگذاری یا انتقال مسئولیت‌ها و اختیارات به سطوح پایین‌تر.

The process of granting or delegating power and responsibilities to lower levels.

example
معنی(example):

واگذاری قدرت تصمیم‌گیری محلی را بهبود بخشید.

مثال:

The devolvement of authority improved local decision-making.

معنی(example):

واگذاری معمولاً در زمینه اصلاحات دولتی مورد بحث قرار می‌گیرد.

مثال:

Devolvement is often discussed in terms of government reforms.

معنی فارسی کلمه devolvement

: معنی devolvement به فارسی

فرآیند واگذاری یا انتقال مسئولیت‌ها و اختیارات به سطوح پایین‌تر.