معنی فارسی devoration
B1تفریح به معنی لذتبردن شدید و خاص از چیزی، بهویژه غذا یا هنر.
The act of indulging in or enjoying something to an excessive degree.
- NOUN
example
معنی(example):
تفریح او از غذا در ضیافت مشخص بود.
مثال:
Her devoration of food was evident at the banquet.
معنی(example):
تفریح او از هنر در مجموعههایش مشهود است.
مثال:
The devoration of art can be seen in her collections.
معنی فارسی کلمه devoration
:
تفریح به معنی لذتبردن شدید و خاص از چیزی، بهویژه غذا یا هنر.