معنی فارسی dewiest
B1دویست‌ترین به معنی بیشترین مقدار مرطوب بودن، معمولاً زمانی اشاره می‌کند که چیزی با شبنم یا رطوبت پوشیده شده است.
The most moist or covered with dew, often used to highlight freshness.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Covered by dew.
مثال:
The dewy grass was too slick for football.
معنی(adjective):
Having the quality of bearing droplets of water.
مثال:
In the dewy fog, it was cold and damp.
معنی(adjective):
Fresh and innocent.
example
معنی(example):
برگ‌های مرطوب‌تر با شبنم صبح می‌درخشیدند.
مثال:
The dewiest leaves sparkled with morning dew.
معنی(example):
این گل‌ها مرطوب‌ترین در باغ هستند.
مثال:
These flowers are the dewiest in the garden.
معنی فارسی کلمه dewiest
:
دویست‌ترین به معنی بیشترین مقدار مرطوب بودن، معمولاً زمانی اشاره می‌کند که چیزی با شبنم یا رطوبت پوشیده شده است.
